بخش 16 _ کمپوزیسیونهای طولانی مدت

بخش ۱۶ - کمپوزیسیون های طولانی مدت 

 مطالعه کمپوزیسیون. اگر میل به ایجاد کمپوزیسیون دارید لزومی ندارد که راجع به آن چیزهای زیادی بدانید تنها چیزی که لازم است پیدا کردن موضوع است که به محض دسترسی به آن باید کار را شروع کرد. بنابراین منطقی است که اولین تمرین در کمپوزیسیون بایستی شامل چیزهایی باشد که فعالیت بشر و محیط او را بتواند در بر بگیرد. ساده ترین و لازم ترین تمرین کمپوزیسیون یک روزه است. که هر کدام در یک روز تهیه می شود. این تمرین ها را قبلا انجام داده اید و بایستی باز هم آنها را ادامه داده و حتی همان موضوعات را در مدتی طولانی‌تر تکمیل نمایید. 

 هیچ کس نمی‌تواند  با زبانی که مغشوش است مقاصد خود را بیان نماید. بایستی مقداری لغت در اختیار شما باشد تا بتوانید از آنها انتخاب نمایید. اگر من از شما بخواهم که نتیجه مشاهداتی را که از اول تا کنون انجام داده اید طراحی کنید مثلا مردی را که به ده نوع حالت نشسته باشد بکشید با کمال تعجب خواهید دید که تمام این ده حالت را مثل هم خواهد کشید.

با وجود این عملاً می‌بینیم وقتی کسی که روی صندلی می نشیند هی لول می خورد در مدت کمی چندین حالت به خود می‌گیرد 

 شما نیاز دارید از زمینه ساکن فعالیت‌های بشر مطلع باشید تا به ایجاد خصوصیت کاراکتر آنها کمک نماید.  اغلب از شاگردان خواسته‌ام که از قبل حفظ شکل در ورودی خانه خود را بکشند. علی‌رغم اینکه آنها خانه خود را می‌شناسند و هر روز از در آن عبور می‌کنند ولی از اینکه در چه شکلی دارد و یا تزئینات آن چگونه است بی‌خبرند. نقاش بایستی با تمام انواع اشیا تماس عینی پیدا کند و این تماس همیشه به وسیله توجه به آنچه اشیا چه کاری انجام میدهد به وجود می‌آید. 

 در یکی از کلاس ها که راجع به کمپوزیسیون صحبت می کردم یکی از شاگردان که در کالج هنری بخصوصی تحصیل کرده بود از من خواست تا کمپوزیسیون کاملی تهیه کنم. من از او پرسیدم از چه چیزی؟ او گفت از چیز بخصوصی نه، فقط نقشه و طرح یک کمپوزیسیون کامل را بکشید. سپس من از او پرسیدم چه کاری در آن انجام بشود؟ سپس برای او و برای کلاس شرح دادم که تنها چیزی که من می توانم بگویم این است که چیزی به اسم نقشه و طرح کامل برای کمپوزیسیون جدا از شرایط عملی یعنی ایده، حادثه و زمینه وجود ندارد. من به کلاس یادآور شدم که در تمام تمرینات ما با انگیزه عینی شروع می‌کنیم تا بتوانیم کاملاً با مردم و اشیا آشنا شویم و از مطالعه تئوری نیز چشم می پوشیم. 

 یکی از اشتباهات وحشتناکی که من در طرز فکر بیشتر شاگردان هنری مشاهده کردم فکری است که در نتیجه تفکر از پیش ساخته به وجود آمده و به وسیله آن مسئله بدن و یا کمپوزیسیون را بیان می‌کنند. هیچ چیز بالاتر از واقعیت نیست. تنها کاری که شما باید بکنید این است که به خود اجازه بدهید مسئله را از طریق حس خودتان بفهمید. راه واقعی به دست آوردن ایده یا مفهوم از طریق آن تجارب عملی به دست می‌آید که در آن احساس، نقش مهمی را بازی می‌کند. اگر این بخش از مطالعه شما (ساده و دست اول) کامل و خوب انجام بگیرد، قوانین کمپوزیسیون نیز باعث زحمت شما نمی شود. 

 می‌توان گفت که طرح و نقشه‌ یک نقاشی (کمپوزیسیون) عنصری است که وحدت آن را تضمین می‌کند و عامل وحدت نیز چیزی جز حالت نیست. بدون آگاهی از حالت هیچگونه درکی از طرح امکان ندارد.  

شما کمپوزیسیون را با قوانین شروع نمی کنید، بلکه آن را با حالت شروع می نمایید. طرح کردن نقشه در وهله اول و سپس پر کردن آن با حرکت کاری غلط است. حرکت را بایستی اول پیاده کرد، و گرنه مثلاً در تصویری دیواری به جای اینکه کارگران با کلنگ به زمین بزنند چنان می شود که بر سر همدیگر می کوبند. در این نوع نقاشی در وهله اول نقشه را پیاده کرده‌ایم .نقشه کمپوزیسیون بایستی حاصل حرکت و حادثه‌ای باشد که در تابلو کشیده می شود. عناصر تابلو ریخت آن از شرایط حرکتی نتیجه می‌شود. 

 جالب بودن کمپوزیسیون از نظر فنی چندان اهمیتی ندارد و شما را بجایی نمی‌رساند. شما می توانید خونسردانه کمپوزیسیونی را خلق کنید که در آن هیچ عیبی وجود نداشته باشد ولی چه فایده؟ نمودارهای بدون واقعیت بدون‌معنی نیز هستند و ایجاد آن باید با انگیزه اخلاقی همراه باشد که در تمام اوقات قوانین را دگرگون می سازد. هنگامی که از قانون اطلاع پیدا می کنید همین قانون باعث محدودیت شما می گردد. درست همانطور که یک اصطلاح عامیانه بخشی از زبان را تشکیل می دهد فرم های جدیدی هم که وسیله نقاش خلق می‌شود جای خود را در هنر باز می کند شما نمی توانید برای انگیزه های خلاق قانون بتراشید. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که موانع را از سر راه بردارید و تنها به انگیزه خلاق متکی شوید.

برگرد به فهرست کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد