بخش 14 _ سایه روشن

بخش 14 - سایه روشن 

این که گفته شود چیزی به اسم سایه وجود ندارد گفته صحیحی نیست بلکه برعکس گاهی مصلحت بر است که سایه را به عنوان چیزی مثبت یا نیرویی مثبت به حساب اوریم. در این مورد بهتر است وجود سایه ها را  به عنوان چیزی واقعی قبول کرده  و آن را ناشی از عدم وجود نور به حساب آوریم. اصطلاحی مثل "سایه افتان " به این معنا است که یک شی باعث شود نور به شی دیگر  تابیده نشود و جاهایی که نور  نتواند به آنجا برسد سایه نامیده     می شود. 

 در طراحی آن قسمت از مدل که نور کمتری به آن  تابیده باشد  نبایستی در وهله اول فقط به سایه آن اکتفاء بکنیم بلکه برعکس بایستی فقط از فرم و سطح آن  قسمت آگاه شویم.  بعد از این نحوه نگرش است که به مشاهده واقعیت‌های نور و سایه باید مشغول گردیم. هدف من از پرداختن به این حقایق این است که تنها آن نکاتی را مورد توجه قرار بدهیم که در طراحی تصور واضح تری از فرم را نمایش می دهد.


کتاب های بیشماری وجود دارند که خیلی مفصل تر از این کتاب  راجع به نور  و فیزیک آن صحبت نموده اند ولی اگر شما خیلی هم غرق در این موضوعات بشوید و خیلی هم عامی عمل کنید ممکن است که شما را از رسیدن به هدفی که ما معین می‌کنیم باز دارد. در وهله اول باید شکل واقعی اشیا مورد توجه قرار گیرد نه شکل سایه روشن آن ها . 

 

اصلاح سایه ها به خاطر فرم. نور و روشنی می تواند به دیدن و درک فرم اشیا کمک موثری به نماید. اگر تابش نور به بشقاب و توپ یکسان بود شما هرگز به وجود فرق ان دوپی نمی بردید چین و شکن کوه از فواصل دور هنگامی خوب مشخص می‌شود که دارای سایه باشد. اگر مرد چاقی را میکشید، بدانید که سایه روشن روی آن باعث گویایی  شکل هایی می شود که در بدن او وجود دارد. 

 از طرف دیگر سایه ها می توانند واقعیت یک فرم را به گونه دیگری جلوه دهند در این صورت باید آنها را به خاطر نشان دادن فرم اصلاح نموده و بنابه احتیاج آنها را تغییر داد. اگر بنا باشد از بین فرم و سایه یکی را در طراحی به طور واقعی نشان بدهید بایستی بدون معطلی  فرم را انتخاب و به نمایش آن به طور واقعی، اقدام نمایید. یکی از شاگردان من اظهار می داشت که من گفته ام نور و نازکی باعث می شود که حقایق فرم از ما پنهان بماند. آری  سایه هنگامی می تواند عنصر مفیدی باشد که شما صحت و درستی فرم را مهمتر از آن فرض کنید/ 

 فرض کنید که یک ورق بازی از تابیدن نور به روی بخشی از تخم مرغی سایه انداخته باشد اگر در طراحی از شکل لبه این سایه از خط مستقیم استفاده کنید باعث می شود که تخم مرغ به جای گرد بودن مسطح به نظر برسد. در این حالت بر شماست که این خط را طوری تغییر دهید که از خمیدگی سطح تخم‌مرغ تبعیت نماید و این مسئله در مورد "سایه های افتان " که روی اعضای بدن می افتد صدق می‌کند و این نوع سایه ها باعث می شوند که وجود فرمی را که بر روی آن افتاده اند نابود سازند. 

 مواردی هست که نور نحوه قرار گرفتن بخشی از بدن را از نظر حس نابود می کند مثلاً هنگامی که از پشت مدل را که پای چپ جلو گذاشته و خم نموده و پای راست را مستقیم نگاه داشته مشاهده کنیم، ساق پای چپ که خم شده از ساق پای راست که به شما نزدیک است روشن تر می باشد در اینجا بایستی طراحی حجم پردازی را به یاد بیاورید و پای چپ را برای آن که دورتر نشان بدهد در طراحی آن، به طور عمدی از رنگ تیره تر استفاده کنید (در طراحی حجم پردازی جاهای دور را تیره و جاهای نزدیک را روشن نشان می دادید و این ربطی به سایه های واقعی طبیعت ندارد)  به همین ترتیب در نمای روبرو  از صورت گوشها ممکن است به واسطه زاویه ای که دارند بیشتر از پیشانی نور بگیرند. بایستی در اینجا نیز گوشها را تاریک تر از آنچه که در طبیعت هست نشان بدهید. 

اگر تمام فرم به نظر شما شکل یک استوانه را دارد تمام سطح نورانی آن به منبع نور نزدیک و سطح تیره آن از منبع نور دور است به همین دلیل سایه های طرف روشن روشن روشنتر و سایه‌های طرف دیگر تیره تر است ولی لازم است کل ان را بر به روش تمرین شماره ۶ که از مرکز به ساختن آن اقدام می نمودید طراحی کنید. 

  نورمنعکسه معمولاً قوی تر از آنچه که هست به نظر می رسد زیرا آن را در تضاد با تاریکی مشاهده می کنید. اگر شما اندازه روشنایی آن را به همان اندازه ای که هست بگیرید باعث می شود تا بخشی از فرم که عملاً در عقب قرار دارد به جلو کشانده شود. بنابراین شما آن را تیره تر می نمایید. 

 فلش یا هر چیزی که صیقلی باشد دارای نقاط نورانی و متنزع است. قدرت آنها چنان است که چشم نمی تواند باور کند این نقاط بر روی سطح قرار دارند. این نقاط مانند نوری هستند که از نورافکن ساطع می‌شوند. اگر شما این نقطه نورانی را با همان درخششی که به نظر می رسد طراحی کنید، آن قسمت از بقیه سطح جدا می‌شود و تداوم فرم را از بین می برد. دانستن اینکه نقاط نورانی را تا چه حد کم رنگ باید بکشیم تا درخشش لازم را داشته باشد کاری عجیب است. هنگامی که منظره‌ای تحت تابش شدید نور آفتاب قرار می گیرد عاقلانه نیست سایه ها را به همان تیرگی که به نظر می‌رسد تیره کنیم. نیز بنظر رسیدن سایه ها تا اندازه ای به این عامل بستگی پیدا می‌کند که چشم‌ها به وسیله نور شدید کور می شوند. تحت هیچ شرایطی شدت تیرگی سایه نباید به آن اندازه باشد که سوراخ درسطح ایجاد نماید. 

  در چروک پارچه نوری که به سطح بالای چروک می خورد به اندازه نوری است که به پایه یا زمینه چروک می تابد. در واقع در یک قطعه پارچه سفید، زمینه چروک ممکن است روشن تر از سطح بالایی چروک به نظر برسد و این در صورتی است که  دور و بر آن را سطوح تیرهای فرا گرفته باشد. شما به هر حال می‌دانید که زمینه عقب تر از خود چروک است و طراحی را باید چنان واضح و روشن بکشید که هیچکس در مورد جای پروک و زمینه دچار تردید نشود. بنابراین از دانش و اطلاع خود راجع به فرم کمک گرفته و زمینه را از طریق کمی تیره تر کردن آن، عقب ترتکنیک و روش طراحی, [۱۲.۰۸.۲۰ ۱۶:۵۳]

کتاب های بیشماری وجود دارند که خیلی مفصل تر از این کتاب  راجع به نور  و فیزیک آن صحبت نموده اند ولی اگر شما خیلی هم غرق در این موضوعات بشوید و خیلی هم عامی عمل کنید ممکن است که شما را از رسیدن به هدفی که ما معین می‌کنیم باز دارد. در وهله اول باید شکل واقعی اشیا مورد توجه قرار گیرد نه شکل سایه روشن آن ها . 

 

اصلاح سایه ها به خاطر فرم. نور و روشنی می تواند به دیدن و درک فرم اشیا کمک موثری به نماید. اگر تابش نور به بشقاب و توپ یکسان بود شما هرگز به وجود فرق ان دوپی نمی بردید چین و شکن کوه از فواصل دور هنگامی خوب مشخص می‌شود که دارای سایه باشد. اگر مرد چاقی را میکشید، بدانید که سایه روشن روی آن باعث گویایی  شکل هایی می شود که در بدن او وجود دارد. 

 از طرف دیگر سایه ها می توانند واقعیت یک فرم را به گونه دیگری جلوه دهند در این صورت باید آنها را به خاطر نشان دادن فرم اصلاح نموده و بنابه احتیاج آنها را تغییر داد. اگر بنا باشد از بین فرم و سایه یکی را در طراحی به طور واقعی نشان بدهید بایستی بدون معطلی  فرم را انتخاب و به نمایش آن به طور واقعی، اقدام نمایید. یکی از شاگردان من اظهار می داشت که من گفته ام نور و نازکی باعث می شود که حقایق فرم از ما پنهان بماند. آری  سایه هنگامی می تواند عنصر مفیدی باشد که شما صحت و درستی فرم را مهمتر از آن فرض کنید/ 

 فرض کنید که یک ورق بازی از تابیدن نور به روی بخشی از تخم مرغی سایه انداخته باشد اگر در طراحی از شکل لبه این سایه از خط مستقیم استفاده کنید باعث می شود که تخم مرغ به جای گرد بودن مسطح به نظر برسد. در این حالت بر شماست که این خط را طوری تغییر دهید که از خمیدگی سطح تخم‌مرغ تبعیت نماید و این مسئله در مورد "سایه های افتان " که روی اعضای بدن می افتد صدق می‌کند و این نوع سایه ها باعث می شوند که وجود فرمی را که بر روی آن افتاده اند نابود سازند. 

 مواردی هست که نور نحوه قرار گرفتن بخشی از بدن را از نظر حس نابود می کند مثلاً هنگامی که از پشت مدل را که پای چپ جلو گذاشته و خم نموده و پای راست را مستقیم نگاه داشته مشاهده کنیم، ساق پای چپ که خم شده از ساق پای راست که به شما نزدیک است روشن تر می باشد در اینجا بایستی طراحی حجم پردازی را به یاد بیاورید و پای چپ را برای آن که دورتر نشان بدهد در طراحی آن، به طور عمدی از رنگ تیره تر استفاده کنید (در طراحی حجم پردازی جاهای دور را تیره و جاهای نزدیک را روشن نشان می دادید و این ربطی به سایه های واقعی طبیعت ندارد)  به همین ترتیب در نمای روبرو  از صورت گوشها ممکن است به واسطه زاویه ای که دارند بیشتر از پیشانی نور بگیرند. بایستی در اینجا نیز گوشها را تاریک تر از آنچه که در طبیعت هست نشان بدهید. 

اگر تمام فرم به نظر شما شکل یک استوانه را دارد تمام سطح نورانی آن به منبع نور نزدیک و سطح تیره آن از منبع نور دور است به همین دلیل سایه های طرف روشن روشن روشنتر و سایه‌های طرف دیگر تیره تر است ولی لازم است کل ان را بر به روش تمرین شماره ۶ که از مرکز به ساختن آن اقدام می نمودید طراحی کنید. 

  نورمنعکسه معمولاً قوی تر از آنچه که هست به نظر می رسد زیرا آن را در تضاد با تاریکی مشاهده می کنید. اگر شما اندازه روشنایی آن را به همان اندازه ای که هست بگیرید باعث می شود تا بخشی از فرم که عملاً در عقب قرار دارد به جلو کشانده شود. بنابراین شما آن را تیره تر می نمایید. 

 فلش یا هر چیزی که صیقلی باشد دارای نقاط نورانی و متنزع است. قدرت آنها چنان است که چشم نمی تواند باور کند این نقاط بر روی سطح قرار دارند. این نقاط مانند نوری هستند که از نورافکن ساطع می‌شوند. اگر شما این نقطه نورانی را با همان درخششی که به نظر می رسد طراحی کنید، آن قسمت از بقیه سطح جدا می‌شود و تداوم فرم را از بین می برد. دانستن اینکه نقاط نورانی را تا چه حد کم رنگ باید بکشیم تا درخشش لازم را داشته باشد کاری عجیب است. هنگامی که منظره‌ای تحت تابش شدید نور آفتاب قرار می گیرد عاقلانه نیست سایه ها را به همان تیرگی که به نظر می‌رسد تیره کنیم. نیز بنظر رسیدن سایه ها تا اندازه ای به این عامل بستگی پیدا می‌کند که چشم‌ها به وسیله نور شدید کور می شوند. تحت هیچ شرایطی شدت تیرگی سایه نباید به آن اندازه باشد که سوراخ درسطح ایجاد نماید. 

  در چروک پارچه نوری که به سطح بالای چروک می خورد به اندازه نوری است که به پایه یا زمینه چروک می تابد. در واقع در یک قطعه پارچه سفید، زمینه چروک ممکن است روشن تر از سطح بالایی چروک به نظر برسد و این در صورتی است که  دور و بر آن را سطوح تیرهای فرا گرفته باشد. شما به هر حال می‌دانید که زمینه عقب تر از خود چروک است و طراحی را باید چنان واضح و روشن بکشید که هیچکس در مورد جای پروک و زمینه دچار تردید نشود. بنابراین از دانش و اطلاع خود راجع به فرم کمک گرفته و زمینه را از طریق کمی تیره تر کردن آن، عقب تراز شروع نشان بدهید. 

 حقیقت اصلی همان فرم است. شما باید با تمام نیرو آن حقایقی را که وجودشان برایتان مسلم تر از آن چیزی است که با چشم دیده میشود در طراحی خود بگنجانید آنچه را که با چشم میبینیم تصویری از اشیا هستند که در چشم ایجاد می‌شوند و گاهی هم خیلی قوی هستند ولی شما نخواهید توانست آنچه را که با چشم می بینید بدون دانستن حقایقی که در بطن آن قرار دارد صادقانه طراحی نمایید 

بمدت۶ ساعت طبق برنامه ۱۴ الف و   14 ب طراحی کنید 

 نور و مکعب. جعبه ای بر روی میز قرار دارد و تنها منبع نور از مقابل و کمی بالاتر از نیمه سمت چپ جعبه است نور هنگام تابش به روی جعبه با سمت چپ و بالای آن به طور مساوی برخورد می‌کند و هر دو را به یک اندازه روشن می نماید ولی  قسمت جلوی جعبه تاریک و یا سایه دار باقی می ماند. 

 در سرتاسر کنار جعبه که مرکز نور و سایه است،  سایه تیره تر به نظر می رسد زیرا در این قسمت‌ها تضاد شدید تر میباشد. تضاد یا  کنتراست نه تنها در نور و تاریکی جعبه وجود دارد بلکه در حرکت آن نیز به چشم می‌خورد زیرا یکی از سطحهای جعبه از سطح دیگر دور می شود. حتی اگر شما این مسئله را نبینید و یا آنکه خودش دیده نشود، به خاطر ایجاد احساس فرمی که در مقابل شماست خطی را که باعث وجود این تغییر جهت در سطح می‌شود باید با تاکید ترسیم کنید . از طرف دیگر اگر نور عملاً به طور مساوی به پهلو و بالای جعبه بتابد متوجه می‌شوید که کناره بین این دو سطح روشن تر از خود سطحها هستند و علت آن این است که این لبه بیشتر از سطح بالا و پهلو نور کسب می‌کند و روشنی این قسمت تغییر جهت سطح را شدت می بخشد. 

به مدت سه ساعت طبق برنامه ۱۴ ج  طراحی کنید 

 

 نور و کره به جای جعبه کره ای روی میز قرار می گیرد ولی نور همان جهت قبلی را دارد یعنی از سمت چپ نیمه بین پشت و جلو می تابد. با به خاطر آوردن اینکه نور چگونه به جعبه برخورد می کرد انتظار خواهید داشت که کره بیشترین نور را در نیمه سمت چپ داشته باشد. به هر حال نقطه‌ای که نورانی تر از همه جا به چشم می‌خورد بین آن نقطه و نقطه نزدیک به شما می باشد. به همین ترتیب تصور می کنید که تیره ترین جای آن در سمت راست و بین قسمت جلو و عقب می باشد. در حالی که عملاً تیره ترین بخش نزدیک به شما قرار می گیرد. 

 روشن کردن این قضیه بسیار ساده است ولی بایستی علت آن را نیز ذکر نمود. مکعب و کره با هم تفاوت زیادی دارند. درمکعب سطوح و جهت آنها به ناگهان تغییر می کنند در حالیکه تغییر جهت سطوح در کره تدریجی و بدون شکستگی می باشد گرچه بر روی مکعب خطی مشاهده نمی‌شود (خط ظاهراً همان فصل مشترک  دو  سطح میباشد) ولی آنرا جهت نمایش این شکستگی ها در سطح مورد استفاده قرار می دهیم. از سیاهی نیز جهت تاکید یا اغراق این شکستگی ها استفاده می کنیم زیرا نور به طریقی روی مکعب می تابد که این اختلافات را شدت می‌بخشد. (تنها آدم خبره می تواند درک کند که اغراق های شما واقعاً به جا هستند). 

 ولی وقتی که به کره نگاه میکنیم خطی بر روی آن نمی بینیم مگر اینکه شما خودتان خطی به عنوان خط محیطی در جایی از آن در نظر بگیرید. چون حرکت در کره ناگهانی نیست تغییر جهت سطوح با خط مشخص نمی گردد. بنابراین تیره ترین قسمت بلافاصله در کنار روشن ترین قسمت قرار نمی‌گیرد. درست همانطور که تغییرات تدریجی در سطح وجود دارد تغییرات تدریجی نیز باید از روشنی به تاریکی وجود داشته باشد. گرچه در کره هم کنتراست وجود دارد یعنی نور و تاریکی در کنار هم قرار می‌گیرند. ولی این کنتراست به صورت تدریجی است. تیره ترین قسمت و روشن ترین قسمت در مکعب کنار هم قرار می‌گیرند ولی در کره چنین نیست. 

به مدت سه ساعت طبق برنامه ۱۴ د طراحی کنید 

 

 سایه افتان. چون جعبه بین نور و میز قرار می گیرد بر روی میز سایه ای به وجود می آید که از شکل کلی جعبه ناشی می شود به این سایه سایه افتان می گویند. هرقدر منبع نور به جعبه نزدیک‌تر باشد سایه آن بزرگ تر خواهد شد زیرا در آن هنگام جعبه نسبت به نور ممانعت بیشتری به عمل می‌آورد. 

 اندازه نور در ارتباط با اندازه جعبه نیز موثر است و اگر نور خیلی بزرگتر از جعبه باشد و خیلی هم به آن نزدیک گردد اشعه از اطراف جعبه عبور کرده و سایه افتان را روشن نموده و قسمت اعظم آن را محو میکند. اگر نور کوچکتر از جعبه و نزدیک به آن بود اشعه آن اصلا از اطراف جعبه نمی‌توانست عبور نماید. وقتی منبع نور پایین آورده می شود، سایه طولانی تر شده و درست مثل سایه های هنگام غروب است که آفتاب پایین می نشیند.


"سایه افتان" توپ نیز از همان اصول جعبه پیروی می کند با این تفاوت که نور بیشتری در آن تداخل می کند. در تئوری، توپ با میز در یک نقطه تماس حاصل می‌کند بنابراین نور از زیر آن نیز می‌تواند عبور کند این نور که با میز برخورد می کند به روی سطح منحنی توپ دوباره منعکس شده و باعث می شود آن قسمت از توپ که به نور نزدیک است روشن تر از بقیه قسمت ها باشد. قدرت انعکاس این نور به رنگ توپ و همچنین رنگ میز بستگی پیدا می کند. اگر توپ بر روی میز سفیدی قرار بگیرد نورمنعکسه بسیار قوی خواهد بود. 

به مدت سه ساعت طبق برنامه ۱۴ هـ طراحی کنید 

پایان بخش چهاردهم

برگرد به فهرست کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد