تمرین 6 : سنگینی

تمرین 6 : سنگینی

 وسائل لازم : یک مداد کنته چرب که از وسط نصف شده باشد و یک ورق کاغذ بزرگ کرم رنگ مانیلا (40 در 50) را مورد استفاده قرار بدهید. اگر کتاره مداد به روی  کاغذ گیر می کند آنرا چند بار به روی کاغذ دیگر بکشید یا با چاقو نوک آن را دوباره بتراشید.

در این تمرین شما می کوشید تا صفتی مدل  یعنی وزن آنرا نشان دهید و این حقیقت را قبول کنید که مدل در فضا قرار دارد و بتمام جهات در فضا قرار دارد و بتمام جهات در فضا می تواند حرکت کند. در این تمرین نیز مانند طراحی از حالت روی یک قسمت از حالت که در اینجا سنگینی است فکر خود را متمرکز می کنید . هنگامی که از مدل انسان استفاده نمی کنید اشیائی را برای مدل در نظر بگیرید که حجیم و توپر باشند.

با بغل مداد کنته شروع به طراحی کنید و از نوک آن استفاده ننمائید. از وسط بدن شروع کنید و از مرکز بطرف کناره ها بیائید. منظور من از وسط بدن همان مرکز بدن است که فرضی می باشد و در داخل فرم قرار دارد . منظور از وسط , وسط کناره های سطح نیست (شکل 1) و یا در  نیمه فرم که قابل رویت است نمی باشد ( شکل 2) . نقطه مورد نظر من مرکز کل فرم است که سطح آن تنها هنگامی دیدیه می شود که گرداگرد آن حرکت کنید.

حتی اگر تمام فرم تنه را نتوانید از یک جهت ببینید ولی میدانید که تا اندازه ای شبیه استوانه است. بغل مداد خود را بر روی نقطه ای قرار دهید که فکر میکنید آنجا مرکز این استوانه است(شکل3). و از همانجا شروع بطراحی کنید تا بطرف سطح برسید. حس کنید که شما دارید رو به همه جهت بالا , پائین , راست, چپ و عقب مداد را حرکت میدهید و فضای بین مرکز تا سطح را پر می نمائید.

در وهله اول نحوه قرار گرفتن مدل را در نظر بگیرید و سنگینی آن را نیز حس نمائید. سعی کنید هر چه سریعتر جثه و  حجم آن را نشان بدهید. پس ازین عمل می توانید احساس خود را برای مرتب کردن قسمت های مختلف بکار بیندازید مثلا نشان بدهید که ساق پا رو بعقب است و یا بازوی راست تمایل به جلو می باشد . ولی فقط بفکر سنگینی آن قسمتها باشید. اگر سنگینی مدل روی یک پا می باشد بایستی متوجه شوید که آن پا بیشتر از دیگری به زمین فشار وارد میآورد.

شاید ساده ترین راه برای روشن شدن مفهوم این تمرین این باشد که بگوییم شما بایستی موقع طراحی تا آنجا که ممکن است شبیه مجسمه سازی که با گل کار می کند طراحی کنید. معمولا مجسمه ساز گل را دور و بر میله ای که در مرکز فرم است قرار میدهد. او در ابتدا شکلی بطور تصادفی به گل میدهد و پس از آن شروع به شکل دادن آن میکند ( تکه ای بزرگ برای تنه و تکه ای کوچکتر و درازتر برای پا در نظر میگیرد و بالاخره بتدریج روی آن کم کم گل اضافه می کند تا شبیه مدل شود).

هنگامی که مشغول چنین تمرینی هستید هرگز با خط طراحی نکنید. بندرت فکر کنید که دارید طراحی می کنید بلکه تصور کنید که دارید بدنی را با گل می سازید. کناره ها را بحالت محو و نا مشخص باقی بگذارید زیرا شما  در جستجوی احساس سنگینی هستسد و حتما بایستی تمام فکر خود را متوجه مرکز کنید و حواستان بهیچوجه متوجه کناره ها نباشد. در طراحی شما چیزی باسم خط وجود نخواهد داشت و آنچه هست یک توده تیره رنگ و جسیم می باشد.

حس تاریک روشنی در این نوع طراحی وجود ندارد زیرا تاریک روشنی ( سایه روشن)  مسله ای است که مربوط به سطح است و ما اینجا بهیچوجه با سطح کاری نداریم. اگر بخشی از طراحی شما تیره تر از بخش دیگر آن است معنی آن این است که در آنجا مرکز فرم می باشد. تا آنجا که وقت اجازه میدهد بطراحی ادامه بدهید. اینکه چه اندازه طراحی باید سیاه بشود مسله مهمی نیست.


سعی نکنید از حافظه جهت پر کردن فرم استفاده کنید. هم بطور راحت و هم بطور آزادانه طراحی کنید. معمولا حرکت دورانی مداد احساس حرکت از مرکز به سطح را ساده تر می کند. اول روی مفهوم بخش بزرگ جسم حواس خود را متمرکز کنید و با انرژی خودتان وجود سنگینی مدل را حس نمائید.

بمدت سه ساعت طبق برنامه 3 الف طراحی کنید.

سنگینی و توده: ممکن است تصور کنید منظور ما از این نوع طراحی بیشتر احساس توده و حجم است تا سنگینی . درست است که شما توده یا جسمیت چیزی را که طراحی می کنید نشان میدهید ولی لازم است چیزی بیشتر از آن را در آن بگنجانید. فنجان کاغذی و فنجان نقره ای هر دو ممکن است به یک اندازه فضا اشغال نمایند ولی یکی از آنها پوک و سبک در حالیکه دیگری محکم و سنگین است. لوله آزمایش شیشه ای و لوله سربی گرچه یک اندازه و یک شکل باشند از نظر وزن اختلاف قابل توجهی با هم دارند. یک بالش پر قو و یک میله آهنی و یا ابر و سنگ بکشید و مسله وزن و سنگینی را در آنها در نظر بگیرید.

بمدت سه ساعت طبق برنامه 3 ب طراحی کنید.

مغز یا مرکز: مغز یا مرکز رکن اساسی فرم بشمار میرود. هنگامی که به تنه درخت نگاه می کنید می توانید چگونگی رشد آن را ببینید که همیشه از داخل ( مرکز) به خارج است. با مداد کنته خود مرکز فرم را حس نمائید و همانطور که در طبیعت رشد می کند بر روی کاغذ آنرا رشد بدهید.

اخیرا من یک بچه سه ساله ای را دیدم که از یک سیب طراحی میکرد. او با دقت از جعبه رنگ خود مداد قرمزی را انتخاب نمود و نقطه ای را بر روی کاغذ گذاشت و سپس بدوران مداد حول آن نقطه پرداخت تا اینکه شکل سیب توپر و قرمزی بوجود آمد. ولی من برای بیان کاری که او بطور طبیعی انجام  داد وقت زیادی صرف  نموده بودم .

تجلی فرم نتیجه ارتباط آن با مرکز است. د راینمورد درباره شکل نگران نباشید بگذارید بحالت محو باقی بماند. راجع به فرم طوری فکر کنید که یک موجود زنده است و دارای فعالیت می باشد. جستجو و پرداختن به مرکز روش دیگری است از جستجوی انگیزه زندگی , آنچه را که می بینیم و آنچه را که لمس می کنیم تنها پوسته است تنها  چیزی که باید حس شود مغز و مرکز است

بمدت سه ساعت طبق برنامه 3  ج طراحی کنید. 

برگرد به فهرست کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد